سوار اتوبوس شدیم. #راننده گفت حدود ۱۴ ساعت دیگه به مقصد میرسیم، ماهم همگی حساب کردیم و طبق قاعده و با این سرعت همینطور بود. اوایل مسیر طبق برنامه پیش میرفتیم که بادی شروع شد که اتوبوس رو تکون میداد، درسته که خطر نداشت ولی از داخل اتوبوس خطرناک بنظر می رسید. اولش بنظرمون اوضاع خوب بود و داشتیم میرفتیم ولی کم کم #ترسیدیم و به راننده اعتراض کردیم و خب قاعدتا سرعت رو کم کرد. باد همینطوری میومد و ما کم کم عادت کرده بودیم، راننده هم جاشو به شاگردش داد که خب مهارتش یه ذره کمتر هم بود. 

یک سری ها هم بینمون بودن که از سفر منصرف شده بودن و میخواستن پیاده بشن و همش غر میزدن و اعصاب ما رو هم خورد میکردن.

اما سرعتمون هنوز خوب بود ولی بنظرمون اومد که #خطرناکه و باید سرعت رو کمتر کنیم و همنیطور کمتر و کمتر...

الان دیگه سرعتمون خیلی کم شده و فکر میکنم مسیر خیلی بیشتر از ۱۴ ساعت طول بکشه.

تنها امید من به این بچه هامونه که انگاری خیلی #شجاع تر از ما ها هستن و هماهنگ و یکصدا میگن "تندتر و تندترش کن".

باید دید زور این #تازه_به_دوران_رسیده_ها (به قول بقیه مسافرها) به بزرگترهاشون میرسه یا نه؟


پ.ن۱: إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِم

ْ

پ.ن۲: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ " فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ " یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم


پ.ن۳: چرا از آرمان های انقلابمان خیلی دوریم؟